با پیروزی انقلاب اسلامی مرجعیت شیعی جان دوباره ای گرفت و با توجه به که این در رأس حکومت، یک فقیه عالم و عادل قرار دارد رابطه ی صمیمانه ی بین مرجعیت و رهبری انقلاب همیشه مورد هجوم رسانه های ضد نظام بوده است.
به
گزارش پایگاه 598 یکی از مراجع به نام در عصر معاصر مرحوم آیت الله بهجت
بودند که با توجه به عدم حضور وی در بسیاری از عرصه های اجتماعی همیشه
شایعاتی مبنی بر عدم ارتباط مناسب ایشان با نظام مقدس جمهوری اسلامی و شخص
مقام معظم رهبری از سوی بدخواهان نظام اسلامی انتشار می یافت.
اما سخنان این مرجع بزرگ شیعه در خصوص رهبر انقلاب و همچنین تصاویر منتشر نشده از دیدار ایشان با مقام معظم رهبری حکایت از ارتباط مستمر این بزرگوارن داشت.
فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میکند و میگوید: این موضوع سبب شد تا مظعمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختمها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است
آقایون
مجردخدا همچین دخترای نصیبتون نکنه تا وقتی پولدار نشدید
همسر آینده ام…..!
اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر
این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی! ……..
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر
این است که همه با دیدن ما بگویند”داماد سر است!” و تو اعتماد
به نفست هی بالاتر برود!
اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل
داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور
ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل
ندهیم!
اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که
خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن،
خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب
باشد!
اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این
است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر
مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!
اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته
باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می
آید… جلوی چشم همه هم که نمیشود!
اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم،
فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را
بدانم که آیا واقعا “به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است”؟!
اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی
کمکم کند؟!
و بالاخره…
نامه دختر کم
توقع به همسر آینده اش
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.
اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت
کنم چقدر برایم عزیزی!
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که
به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و
عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است
پس از ساعتی، او
داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی
نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می
افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و
او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان
نیست.
روزی روبرت دوونسنزو
گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک
قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می
شود تا آماده رفتن شود.
دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا
نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان
سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.
یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول
صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به
میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های
مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن
مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که
آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ
ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیر!
دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه
ای در میان نبوده است؟
بله کاملا همینطور است.
دو ونسزو می گوید: در این هفته، اینبهترین خبری
است که شنیدم.
ما همیشه به دیگران غبطه می خوریم و تمام داشته
های خود را نادیده می گیریم،مگر اینکه گاهگاهی کسی را ببینیم که از موهبتی
محروم است آنموقع شاید کمی خدا را به خاطر داشته هایمان شکر کنیم.
ما فراموش می کنیم که نباید به حال کسی غبطه بخوریم،از یاد می بریم که
باید از همان چیزی که هستیم و داریم نهایت استفاده را بکنیم و شاد باشیم و
خدا را شکر کنیم.
این مقدمه ای بود برای تصاویری که در زیر آورده
ام،تصاویری که انسان را تکان می دهد و باعث می شود اگرچه برای چند لحظه
به خود بیاییم.من با دیدن این تصاویر واقعا ناراحت شدم و احساس کردم
انسانهای سالم چه دلایل محکمی برای شادی و خوشبختی دارند اما از آن بی
خبرند!
احمد و فاطمه هر دو معلول هستند، احمد از هر دو دست و
فاطمه از هر دو پا معلول است. احمد و فاطمه حالا یک سال است که با هم
ازدواج کرده اند و با تمام محدودیتها یکدیگر را پذیرفته اند.احمد پای هرگز
نداشته فاطمه را جبران می کند و فاطمه دست هرگز نداشته احمد را.
این دو چه زیبا معنی زندگی را درک کرده اند و با هم شاد و خوشبخت اند.